نوروز باستانی و آیین زرتشتی
خوشبختی از آن کسی است که در پی خوشبختی دیگران باشد
در آستانه فرا رسیدن سال نو ، بی مناسبت نیست کمی بیشتر با آیین کهن این مزر و بوم آشنا شویم...
نوروز _ زیبا ترین جشن در آیین زرتشت
جشن نوروز بزرگترین ، برجسته ترین ، ویژه ترین و باشکوه ترین یادگار ایرانیان از روزگار باستان تا به امروز است. بیشترین ارزش این جشن را میتوان در آن دانست که با پشت سر گذاشتن فراز و نشیبهای گوناگون چون کوهی استوار از هجمه ها و حمله های یونانیان ، ترکها ، مغولها و اقوام وحشی عرب جان به در برده و با روح و احساس مردم این سرزمین چنان سرشته شده است که همه ساله در ژرفای دل و جان و روان خود چشم به راه فرا رسیدن آن هستند.
طبق عقاید زرتشتیان ماه فروردین به " فراوشی " اشاره دارد و دنیای مادی را در آخرین روزهای سال دچار تحول میکند.
جشن نوروز از رسوم باستانی و ملی ایرانیان میباشد. جزییات چگونگی این جشن تا دوره هخامنشیان بر ما پوشیده است. در اوستا کتاب مقدس زرتشتیان نیز هیچ اشاره ای به آن نشده است. تنها اطلاعات اندکی مربوط به دوره ساسانیان در این باره وجود دارد.
چهارشنبه سوری و روشن کردن آتش
ایرانیان باستان به آتش احترام میگذاشتند. زیرا آتش باعث تصفیه هوا میشده است. آتش از بین برنده ی ناپاکی ها و روشن کننده ی تاریکی هاست.
زرتشتیان آتش را نمیپرستیدند اما آن را به عنوان مظهری از یک انسان متعالی مورد احترام میدانستند.
حرکت صعودی آتش ، نورانی و گرما بخش بودن آن ، نماد یک انسان متعالی را در آیین زرتشت تداعی میکند.
فلسفه ی خانه تکانی
زرتشتیان ایران باستان بر این باور بودند که فروهرها ( یکی از نیروهای اهورایی در کالبد انسان که پس از مرگ همانند روان به مکان نخستین خود باز میگردد ) از ده روز پیش از نوروز برای دیدار بستگان و بازماندگان خود به زمین بازمیگردند. به همین دلیل است که زرتشتیان از اوایل اسفند ماه خانه تکانی و پاک سازی محیط پیرامون خود را آغاز میکردند. و مقدمات جشن و شادی را فراهم میساختند تا فروهرها هنگام فرود آمدن آنها را هماهنگ با طبیعت ، شاد و خرم و پاک و تازه ببینند و با خشنودی و آرزوی برکت برای خاندان خود به سرای خویش بازگردند.
سبزه
روایت است که اهریمن ، بلای خشکسالی را بر زمین فرو نشانید. اما جمشید به جنگ با اهریمن پرداخت و عاقبت او را شکست داد. آنگاه خشکسالی ، قحطی و نکبت را بر روی زمین از ریشه بخشکانید و به زمین بازگشت. با بازگشت او ، درختان و هر نهال و چوب خشکی سبز شدند. پس مردم این روز را " نوروز " خواندند. و هر کس به یمن و مبارکی در تشتی ، جو کاشت و این رسم سبزه نشانیدن در ایام نوروز از آن زمان تا به امروز باقی مانده است.
هفت سین
سمنو ، سیب ، سنجد ، سرکه ، سیر ، سکه و سبزه ،
هفت واژه ای که با حرف سین شروع میشوند و معانی استعاره ای خاص خودشان را دارند ، به همراه تخم مرغهای رنگین ، گلاب ، ماهی قرمز در آب ، شمع و آینه عناصر تشکیل دهنده ی سفره ی هفت سین ایرانیست. زرتشتیان کتاب مقدس اوستا را نیز در راس سفره هایشان قرار میدهند.
هریک از این موارد سمبل و نماد تولد دیگر باره ی بهاران است.
در اساطیر ایرانی ، سمنو که از جوانه ی گندم درست میشود ، نشانه و سمبل زایش دوباره ی بهار است. و سبزی و سکه و سرکه نماد افکار نیک ، کردار نیک ، خدا پرستی ، نیک بختی ، جاودانگی و داد و دهش هستند که به باور زرتشتیان ، زرتشت پیامبر ، آنها را از جمله صفات اهورا مزدا دانسته است.
فر و پیروزی ما ملت پیداست هنوز
کیش زرتشت ز آتشکده برجاست هنوز
کاخ دارای بلند اختر برپاست هنوز
طاق کسری به لب دجله هویداست هنوز
ایرانیم و ریشه به خاک وطنم هست
عشق وطن آمیخته با جان و تنم هست
هرگز به همه گوهر عالم نفروشم
این دری را که به درج دهنم هست
در سینه نهان کرده ام آتشکده ی پارس
این آتش پر سوز نهان در سخنم هست
مختصری در مورد آیین زرتشتی
ظهور زرتشت یکتا پیامبر پارسی
زرتشت اولین پیامدار خیر و نیکی ، در ششمین روز از ماه فروردین در 1768 سال پیش از میلاد مسیح با چهره ای خندان دیده به جهان گشود.
زرتشت به معنای " ستاره درخشان و روشنایی زرین " است.
مکان تولد بزرگ پیامبر پارسی را " رگه " در کنار رودخانه ی " درجی " و دریاچه ی " چیچست " ( رضاییه ی کنونی در آذربایجان ) نقل کرده اند.
در زمان تولد او ، " فروهر " نیروی اهورایی به کالبدش دمیده شد. خنده ی زرتشت هنگام زاده شدن شگفتی را در همه برانگیخت و همین باعث شد که " کرپ ها " ( کاهنان ، ساحران و جادو پزشکان ) و " کوی ها " ( فرماندگان ، بزرگان و سران قبایل ) او را شیطان پندارند و در صدد قتلش برآیند. اما هر بار کودک جان سالم به در برد. زرتشت بالید و بزرگ شد و در 15 سالگی اخلاق و کردار و پرهیزگاری و پارسایی و انسان دوستی و حسن شهرت وی همه جا پراکنده بود. او ذهنی تیز و روحیه ای کنجکاو داشت و در این سن همه ی دانش زمان خود را آموخته بود. بینش زرتشت بدانجا رسید که بداند خدایان ، پنداری نادرست است و تنها یک آفریننده وجود دارد که همه ی هستی از اوست.
چون زرتشت به چهل سالگی رسید ، " امشاسپند ( فرشته ) وهومن " بر او فرود آمد و وحی آورد. و او به پیامبری برانگیخته شد.
" میدیوماه " از نخستین گروندگان زرتشت و پسر عموی او بود. کرپ ها و کوی ها به مخالفت با زرتشت برخاستند اما امشاسپندان " وهومن و اشاوهیشت " او را یاری کردند تا به پیروزی رسید.
زرتشت حتی پیش از برانگیخته شدن نیز دیدگاه های خود را در باره ی روش زیست و هستی خداوند بر همگان شرح میداد اما پس از آن با کوشش ویژه ای دست به کار گسترش آیین " راستی و خرد " شد.
زرتشت پس از برانگیخته شدن همراه با همسرش " هووی " به سیستان و بلخ از مراکز اصلی تمدن کهن آن دوران شتافت و به تبلیغ آیین خود پرداخت.
در زمان هفتاد و سه سالگی زرتشت ، شاه توران " ارجاسب " با شاه ایران وارد جنگ میشود که چرا دین زرتشت را پذیرفته است. در کشاکش یکی از همین نبردهاست که زرتشت پس از 33 سال پیام آوری به خیر و نیکی به دست سربازی تورانی کشته میشود.
از زرتشت سه دختر به نامهای فرینی ، تریتی و " پوروچیستا " و سه پسر به نامهای ایست واستر ، اوروتد نر و هورچیترا و آیینی بر جای ماند که قرنهای متمادی هدایتگر مردمانی بود که تا زمان ظهور اسلام ، بر خاک پاک ایران زاده شدند و بر این خاک چشم فرو بستند.
پس از زرتشت ، پیروان و بخصوص دختر او " پوروچیستا " تلاش بسیاری برای تبلیغ آیین زرتشت به عمل آوردند. 35 سال پس از کشته شدن زرتشت ، آیین " مزدیسنی " جهانگیر شد.
چیستا ایزد بانوی زرتشتی
چیستا در آیین زرتشتی الهه یا ایزد بانوی دانایی است و در لغت به معنی فردی است که بسیار میداند و اندیشه های بسیار دارد.
" یشت شانزدهم که به " دین یشت معروف است " ، یشت دهم و " مهر یشت " بخشهایی از کتاب اوستا هستند که در آنها از پورو چیستا یا پئورو چیستا به معنی بسیار داننده ، که کوچکترین دختر زرتشت پیامبر است نام برده شده است. در دین یشت که مختص پورو چیستا است ، پدر و مادر ، آثرونها ( روحانیون ) و پادشاه او را میستایند. در " مهر یشت " در مورد او چنین آمده است:
" چیستای بسیار راست ، سپید و سپید پوش از سوی چپ گردونه ی مهر میتازد. "
اخلاق و ادب ایرانیان باستان در آیین زرتشتی
" هرودوت " مورخ یونانی سده ی پنجم قبل از میلاد مسیح این چنین مینویسد:
" ایرانیان به فرزندان خود از پنج سالگی تا بیست سالگی آداب نیکوی زرتشتی و به ویژه سواری ، تیر اندازی ، دویدن ، تحمل سرما و گرما ، بکار بردن سلاحهای گوناگون و " راستگویی " می آموختند.
آنها دروغگویی را بدترین عیب میدانستند. آنان از آب دهان افکندن در آب و گذرگاهها و در نزد دیگران ابا داشتند . در آب روان دست و رو نمیشستند و آنرا به ناپاکی نمی آلودند. بزرگترین صفات آنان ، مردانگی ، رشادت و دلاوری بود.
از دیگر ویژگیهای ایرانیان ، محترم داشتن همسایه ، خودداری از رشوه گرفتن ، دزدی و تصرف در اموال دیگران بود. ایرانیان از پر خوارگی و شکم پرستی پرهیز میکردند و به هنگام راه رفتن چیزی نمیخوردند. شکار را به اعتبار جنبه ی ورزشی آن دوست داشتند. دستورات زرتشت در زندگی ایرانیان آن زمان جنبه ی عملی پیدا کرده بود و همین مساله سبب برجسته تر شدن ویژگی های اخلاقی آنان نسبت به اقوام دیگر میشد. "
جایگاه زنان در آیین زرتشتی
در آیین زرتشت شش امشاسپند وجود دارند با نامهای " وهومن ، اشاوهیشت ، وخشترویه " که مذکرند و سه تای دیگر با نامهای " سپندارمذ ، هروتات و امرتات " ، تجلی صفات زنانه ی این دنیا هستند.
" سپندارمذ یا سپنتا ارمئیتی " در جهان ، مظهر مهر ، بردباری ، وفا ، صلح و سازش شناخته شده است. از آنجا که این فرشته مونث است ، اختصاص دادن این ویژگیها به او شاید بدان سبب بوده است که این صفات در زنان وجود دارد.
" امرتات یا مرداد " به مفهوم بی مرگی و جاودانگی است. او حافظ گیتی و گیاهان است. این وظیفه نشان دهنده ی وظیفه ایست که زن در طول تاریخ برای بقای نسل انجام میداده است.
" هروتات یا خرداد " مظهر کمال و رسایی اهورامزدا است. نعمت و رستگاری و آرامش و سعادت از جانب خرداد به مردمان پاک دین ارزانی شده است. و این صفت به نشانه ی آرامش یافتن مردان در نزد زنان ، به هروتات داده شده است.
در کتاب مقدس اوستا ، برای زن و مرد هیچگونه امتیازی نسبت به یکدیگر در نظر گرفته نشده است. زن حق شرکت در تمامی فعالیتهای اجتماعی را دارد. در اوستا زن و مرد پیوسته از یک حقوق مساوی بهره مند میباشند و امتیازی نیز بین آنها وجود ندارد. در آیین زرتشتی آفرینش زن و مرد هم سنخ و با یکدیگر برابر است. طبق نوشته های متون دینی زرتشتی ، دربعضی مراسم دینی زن به مقام داوری و جانشینی موبدان نیز رسیده است. در این دین زن هم مانند مرد حق مالکیت داشته و دختران در انتخات همسر آزاد بوده اند.
در ادامه چند مورد از حضور زنان در تاریخ ایران باستان آورده شده است :
" آرتیمیس " زنی بود که در دوره ی هخامنشیان برای اولین بار به درجه ی دریاسالاری نیروی دریایی نائل آمد.
" پانته آ " فرمانده ی گارد جاویدان شاه بود.
" آرتونیس " از سپهبدان داریوش شاه بود.
" پری ساتیس " همسر داریوش دوم ، سمت ارتشبدی داشت. " آمستریس " دخترش فرمانده بود.
" استاتیرا " دختر داریوش سوم ، نیز فرمانده بود.
" آرتا دخت " مسئولیت خزانه ی اردوان چهارم را بر عهده داشت.
" سورا " دختر اردوان پنجم ، در جنگها دلاورانه پدرش را همراهی میکرد و سمت سپهبدی داشت.
" آذرمیدخت " دختر خسرو پرویز ، پس از خواهرش " پوران دخت " بر تخت نشست.
" پرین " دختر قباد ، مشاور امور قضایی ساسانیان بود.
" آپارنیک " به همراه رستم فرخزاد ، " نگان " ، " بانو " به همراه همسرش بابک خرمدین و " آزاد دیلمی " از دیگر زنانی بودند که تا آخرین قطره ی خونشان با عربهای متجاوز دلیرانه جنگیدند.
فروهر
در باور سنتی زرتشتیان ، وجود انسان از چهار گوهر تشکیل شده است که بهم پیوسته اند و از تاثیر آنها بر یکدیگر ، پویندگی و بالندگی از هر فرد سرچشمه میگیرد. این چهار جز عبارتند از " تن و جان " که مربوط به جهان مادی اند و " روان و فروهر " که مربوط به بعد مینویی سرشت آدمی هستند. فروهر گوهری است که روان را از گرایش به کژی و کاستی و دروغ باز میدارد تا روان به آرامی راه خدا جویی را طی کند و شایستگی فراگیری نور حقیقت و پیام سروش را داشته باشد.
در دوره هخامنشیان ، نگاره ی فروهر به عنوان آرم ملی شکل گرفت. هریک از اندامهای این نگاره ، گویای مفهومی در اندیشه ی نیاکان است.
1. چهره ی سالخورده و نورانی فروهر ، یاد آور بهره گیری از تجربه ی پیران خردمند است.
2. بال فروهر سه قسمت دارد تا فراگیری هومت ، هوخت و هورشت یعنی " اندیشه ، گفتار و کردار نیک " را به انسان سفارش کند.
3. قسمت زیر بال فروهر نیز سه قسمتی است تا نفرت انسان و زیر پا گذاشتن دژمت ، دژوخت و دژورشت را یادآوری کند. یعنی هر فرد باید اندیشه ، گفتار و کردار ناپاک را از خود دور سازد.
4. دو رشته ی آویخته در پایین ، نشانه ی پیوستن به سپنته مینو ( منش پاک ) و پشت سر گذاشتن انگره مینو ( اندیشه پلید ) است.
5. حلقه ی دور کمر فروهر ، نشان وارستگی انسان از امیال ناهنجار و نیروی پرواز او به سرچشمه ی خورشید است.
6. دستهای فروهر رو به سمت جلو است تا آرمان انسان همواره به سوی پیشرفت و بالندگی باشد
7.حلقه ی دست این نگاره ، جلوه گاه آیین مهر و نشان پیمان انسان با خداوند در پیوستن به اشویی است.
( اشو هنجار درستی است که اهورامزدا جهان را بر اساس آن خلق کرده است.)
آیین زرتشت
در آیین زرتشت نیروهای خیر و شر بهم آمیخته اند.
اورمزد ( اهورامزدا ) نخست شش نیروی خیر ( امشاسپندان) که مددکار باشند آفرید. اینها مظاهر پاداش ، بخشش ، راستی ، شاهی نیک ، اندیشه ی نیک ، خواسته ، ثروت ، لذات و شادمانی ها بودند.
اهریمن نیز شش مظهر بدی و زشتی در مخالفت و ضدیت با آفریده های اورمزد پدپد آورد.
اورمزد قلمرو خود را سه برابر آنچه که بود گسترش داد. آنگاه زمین را از خورشید جدا کرد و میانشان فاصله ای زیاد قرار داد. آسمان را با ستارگان زینت بخشید و ستاره ی سیروس را بر دیگر ستارگان سروری بخشید. از آن پس 24 ایزد بیافرید و آنان را در مداری بیضوی قرار داد. اما اهریمن و مظاهر زشتی در این مدار رخنه کرده و به آن راه یافتند. از این جاست که خوبی ها و بدی ها آمیخته شدند. سرانجام پس از چنین واقعه ای ، روزگاری بیماری و شر و آفت غلبه خواهند کرد اما سرانجام زمانی فرا میرسد که تعادل و توازن برقرار شود و نوعی آسایش و یگانگی میان مردم استوار گردد.
دین زرتشت از زمان کیانیان و هخامنشیان به تدریج در ایران رواج یافت. در حکومت اشکانیان گسترش پیدا کرد و در دوران ساسانیان دین رسمی ایران شد. پس از یورش تازیان ، بعضی از ایرانیان تغییر دین دادند. گروهی به سوی کشور هندوستان مهاجرت کردند. تعدادی نیز که در ایران ماندند ، پس از سالها رنج و دربدری به شهرهای کویری ایران ، یزد و کرمان پناه بردند و با کندن کاریزها ، آب را از دل زمین برآوردند و پیشه ی سفارش شده ی پیامبرشان ، کشاورزی را در شهرهای کویری گسترش دادند.
در پیام زرتشت ، خداوند " اهورامزدا " نام دارد. " اهورا " به معنی هستی بخش و " مز " به معنی بزرگ است. " دا " نیز از دانش و دانایی می آید. از این دیدگاه خداوند ، دانای بزرگ است. انسان را بنده و برده ی خویش نمیداند بلکه با خردی که به انسان بخشیده ، جایگاه ارزشمند انسانی و دانایی را به او پیشنهاد کرده است.
در آیین زرتشت ، جنگ و دشمنی چه در جهت کشور گشایی و چه به نام گسترش دین ، نادرست است. همه ی انسانها باید با پیوستن به اشا ( هنجار درست ) مهربانی و یگانگی را در بین خود گسترش دهند تا دوستی جهانی پایدار گردد.
دین زرتشت دین شادمانی است. از این رو پیروان زرتشت ، شاد بودن را برگزیده اند و از افسردگی و سوگواری دوری میکنند. در این آیین جشن و سرور ، یکی از راه های نیایش و ستایش خداوند و نزدیک شدن به اوست. به همین علت زرتشتیان به جز جشنهای نوروز ، مهرگان و سده ، جشنهای ماهیانه هم دارند و آن روزهایی است که نام ماه و روز یکسان میشود.
در آیین زرتشت ، انسانها از هر نژاد ، ملیت و قوم ، با هر زبان و رنگ پوست ، دین و عقیده از حقوقی برابر برخوردارند. زرتشت تنها عامل برتری را پایبندی به قانون اشا و پیروی از اندیشه ، گفتار و کردار نیک میداند.
از دیدگاه اشو زرتشت ، خداوند تمامی انسانها را آزاد آفریده است و آنها را از نعمت آزادی و خرد برخوردار ساخته است. تا با بهره گیری از اندیشه ی خویش ، دیدگاهها و پیشنهادهای گوناگون را مورد ارزیابی قرار دهند و با اختیار کامل بهترین راه را در زندگی برگزینند. چنانکه انسانها از آزادی اندیشه و بیان برخوردارند ، از حق آزادی در انتخاب دین و آیین نیز بهره مند هستند. وقتی انسانها از حقوقی مساوی برخوردار باشند ، زن و مرد نیز در تمام مراحل مادی و مینویی زندگی حقوقی برابر دارند.
آیین زرتشت به تمام معنی دین اختیار است. اختیار موهبتی است آسمانی که در همان آغاز هستی به رایگان در اختیار مخلوقات قرار گرفت. در " گاتها " به معنی سروده های پاک زرتشت ، " قدیمیترین بخش " اوستا " ، بر اختیار آدمی به شدت تاکید شده است . اختیار ، گزینشی میان راستی و دروغ.
در راستای قانون اشا ، انسان در برابر جهان هستی و آنچه در آن روی میدهد ، مسئول است و باید از تخریب منابع مادی و معنوی جهان هستی بپرهیزد.
یکتایی اهورامزدا ، پیامبری زرتشت ، پیروی از اشا ( هنجار درستی که اهورامزدا جهان را بر مبنای آن آفریده است ) ، اندیشه و گفتار و کردار نیک ، آزادی گزینش راه ( اختیار ) ، پاداش و باد افره اخروی ، جاودانگی روان و رستاخیز ، پایه های آیین زرتشتی را تشکیل میدهند.
در آیین زررتشت معنای بهشت عبارت از " بهترین منش " و معنای دوزخ " جایگاه تیرگی و دروغ " است.
همچنین در دین زرتشت چیزی به عنوان چند همسری وجود ندارد. زنان و مردان تا زمانیکه با کسی پیمان زناشویی داشتند ، به او پایبند میماندند.
آموزه های زرتشت به مدد فروهر پاک او جاویدان , و پاک اندیشی او در هزاران سال باقی ماند. او پیامبر مهر و رحمت و عدالت بود. از هزاران سال پیش سرود او در تاریخ جریان دارد " به کردار نیک اندیشید ، به پندار نیک اندیشید و به گفتار نیک اندیشید "
دین زرتشت بر خلاف تصور بسیاری از مردم که نا آگاهانه آن را دین آتش پرستی میدانند ، دین یکتا پرستی است. زرتشت به پیامبری بر انگیخته میشود و برای مردمانی که در پرستش خدایگان متعدد بودند ، صحبت از اهورامزدا ، یگانه خالق هستی بخش جهان به میان می آورد.
اهورامزدای زرتشت مثال سایر خدایگان آن زمان ، کینه جو ، خشمناک ، انتقام گیرنده و مجازات گر نیست. او مهربان ، بخشنده ، بخشاینده و سراسر نیکی و داد است. در بینش زرتشت رابطه ی انسان با خدا بر مبنای دوستی و محبت است نه از روی ترس و بیداد.
زرتشت پیام آور نیکی و بخشش است و دین او ، دین مهر و گذشت و ایثار.
زرتشت ادعای پیامبری یا معجزه نمیکند. هدف او قدرت طلبی و حکمرانی نیست. او آمده است تا تفکر خفته ی مردم را بیدار کند و چنین نیز میکند.
ایرانیان پس از مرگ زرتشت دین از او میپذیرند و آن را سینه به سینه منتقل میکنند. ایران پس از زرتشت ، ایرانی آباد و آگاه است که آوازه ی فرهنگ و تمدنش در جهان پیچیده است. چنان فرهنگ غنی و پرباری که حتی یورش اقوام تورانی و ترک و اعراب وحشی آن زمان ، نتوانست آسیبی بدان برساند. چنانکه هنوز از پس قرنها ، سرود اهورایی زرتشت به گوش میرسد که میخواند: