پیش از اسلام اسکندر مقدونی یا همان الکساندر مکدونیا یورش بزرگی به ایران کرد و پس از مرگش نزدیک دو سده سلوکیدها بر ایران حکمرانی کرده و نهایتن توسط قوم پارت (ارشکانیان) از کشور رانده شدند ، در این زمان دو دولت بزرگ ایرانی بر کشور حاکم شد پارت هاو پارسها جمعن نزدیک 9 قرن ، پس از گسترش اسلام در سرزمین حجاز یک نیروی بسیار بزرگ و قوی از جهادگران اسلام که از اتحاد همه قبیله های عرب درست شده بود در جنوب ایران شکل گرفت ، عربها در نبردهای پیاده نظام بسیار ماهر بودندآنها در شبیخون ، حمله شبانه ، حمله و گریز تبحر زیادی داشتند ، پس از یورش تازی ها ایران هرگز کمر علم نکرد ، اسکندر کتابهای ایران را دزدید اما هرگز نسوزاند اما تازی ها به فرمان امیرالمونین خود و آموزه های آئیین نوین ضمن اینکه کشتار وسیع ، سرقت قرنها اندوخته ایرانیان و ناموس دزدی دست به کتاب سوزی گسترده ای کردند به طوری که امروز ما هیچ اثری و یا ردی از دانشمندان پیش از اسلام و آثار آنها نداریم ، من به طور غیرموثق شنیدم حتی در مناطق کم آب ایران دست به کورکردن قناتها و چاه های آب زدند در دوران خلافت حکام بنی العباس ایرانیان توانستند چراغ دانش را دوباره روشن کنند و اینکه می گویند اسلام باعث آن شده یک دروغ بزرگ است چون همه مشاهیر و بزرگان جهان اسلام از ملل اشغال شده مانند ایران ، مصر و ... است نه خود عربستان چرا اینکه ما یک دانشمند هم از زادگاه اسلام یعنی مکه و مدینه نداریم ، پس از اینکه زخم یورش اعراب اندکی التیام یافت ناگهان مغولان قدرت گرفتند ، آنها بی رحمانه کشتند و نابود کردند اما با بررسی مدارک تاریخی می بینیم هرگز به پای تازیان مسلمان در کشتار و راهزنی و نابودی نرسیدند ، شوربختانه کشور ما در دوران 14 قرن پس از اسلام بیش از 30 مرتبه مورد یورش اقوام وحشی قرار گرفت ، در صورتی که در 14 قرن پیش از اسلام تنها 1 مرتبه آن هم توسط اسکندر مورد یورش سراسری قرار گرفت ، شگفت انگیز است که پس از این همه یورش و وحشی گری هنوز قوم ایرانی زنده است در حالی که می بینیم امپراتور و تمدن بزرگ روم غربی در حدود قرن اول یا دوم میلادی ففقط یک بار مورد چنین یورشی قرار گرفت و سرنگون شد و از صفحه تاریخ و روزگار برای همیشه محو شد ، و آنچه باقی ماند و شد دشمن ایرانیان همان روم شرقی است .